مادر شوهرت را بكُش

آمار مطالب

کل مطالب : 334
کل نظرات : 49

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 36
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 318
بازدید سال : 2124
بازدید کلی : 43304

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اجتماعی و آدرس baran68.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 36
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 318
بازدید کل : 43304
تعداد مطالب : 334
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1



تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : فهیمه
تاریخ : یک شنبه 16 فروردين 1394
نظرات

این قانون در روابط همسران نيز حاكم است. پيامبر صلى الله عليه و آله : هِبَةُ الرَّجُلِ لِزَوْجَتِهِ تَزِيدُ فِي عِفَّتِهَا؛ هدیه دان مرد به همسرش عفت اورا افزایش می دهد. حتماً مي پرسيد چگونه هديه، عفت را زياد مي-كند؟! بله، هديه نشان و سمبل عشق و محبت ما به طرف مقابلمان است. یکی از مهم ترین قوانین روابط انساني مي گويد: به كسي كه محبت كني او را اسير خود كرده اي؛« الانسانُ عبيدُ الاحسانِ». اگر همسر، به ویژه زن که عاطفه محور است، اسير مهر و محبت و احسان مالی، عاطفی و حمایتی شوهرش شود، به او خيانت نمي كند و در حضور و غيبت همسرش به او وفا دار خواهد بود.
اجازه دهيد سخن خود را با يك داستان كوتاه و یک قانون مهم به پایان برسانم؛ داستاني كه محبت را اساس شادكامي در روابط انساني مي داند با اين قانون مي تواني حتي مادر شوهرت را بكشی! اما با تیغ مهر و محبت.
دختری بعد از ازدواج نمی‌توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می‌کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سمّ خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد.دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می‌ریخت و با مهربانی به اومی‌داد. هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهترو بهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی‌خواهد که بمیرد، خواهش می‌کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.[1]
توجه توجه
براي دانلود ماهنامه خانه خوبان از اينجا وارد شود:
http://farhangisite.ir/node/20


پی نوشت :
1. ماهنامه خانه خوبان ویژه خانواده ها، م.ح قديري، اردیبهشت و خرداد 1392، ش52و53، ص8.


تعداد بازدید از این مطلب: 168
موضوعات مرتبط: تربیتی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود